ملاقات با امام زمان(ع)؛ادعاها و واقعيت‌ها

نويسنده:براهيم شفيعي سروستاني
منبع:ماهنامه موعود

اشاره:

در سال‌هاي اخير توجه روزافزون اقشار مختلف جامعه، به ويژه جوانان، به موضوع مهدويت و انتظار موجب رونق بازار كتاب‌ها و نشريات مرتبط با اين موضوع شده و هر از چند گاه كتاب يا نشرية جديدي به اين جرگه وارد مي‌شود.
پديدة يادشده گرچه در جاي خود بسيار مبارك و اميدواركننده است، اما بيم‌ها و نگراني‌هايي را هم در پي دارد كه جا دارد علماي حوزه، صاحب‌نظران مسائل اعتقادي و مسئولان فرهنگي كشور با حساسيت و دقت‌نظر بيشتري اين پديده را مورد توجه قرار دهند.
يكي از موضوعاتي كه در اين ميان بسيار حائز اهميت بوده و نيازمند دقت و توجه بيشتري است، پرداختن افراطي به موضوع تشرفات و ملاقات با امام زمان(ع) است. متأسفانه موضوع يادشده اين روزها دستماية بسياري از كتاب‌ها و نشريات نوظهور قرار گرفته و نويسندگان و ناشران اين قبيل كتاب‌ها و نشريات تلاش مي‌كنند كه با داغ‌تر كردن فضاي بحث و گفت‌وگو از اين موضوع مخاطب بيشتري جلب كرده و بر تيراژ كتاب‌ها و نشريات خود بيفزايند.
با توجه به اهميت موضوع يادشده و به دليل پرسش‌هاي فراواني كه در اين زمينه از سوي دانشجويان، فرهنگيان و... مطرح مي‌شود، در اين مقاله به بررسي ابعاد مختلف آن پرداخته و تلاش مي‌كنيم پاسخ مناسبي براي اين پرسش‌ها ارائه دهيم.

امام مهدي(ع) در آخرين توقيعي كه خطاب به چهارمين نايب خاص خود، علي بن محمد سمري، صادر مي‌كنند، مي‌فرمايند:
يا علي بن محمد السمري أعظم الله أجر إخوانك فيك فإنّك ميّت ما بينك و بين ستة أيّام فاجمع أمرك و لاتوص إلي أحد يقوم مقامك بعد وفاتك، فقد وقعت الغيبة الثانية [التامة] فلا ظهور إلّا بعد إذن الله عزّ و جلّ و ذلك بعد طول الأمد و قسوة القوب و امتلاء الأرض جوراً و سيأتي شيعتي من يدّعي المشاهدة، ألا فمن ادّعي المشاهدة قبل خروج السفياني و الصيحة فهو كاذب مفتر.1
اي علي بن محمد سمري، خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند. تو تا شش روز ديگر مي‌ميري، پس كارت را سامان ده و به كسي به عنوان جانشين پس از خود، وصيت مكن كه ديگر غيبت تامه واقع شده است. ديگر ظهوري نيست مگر به اذن خداوند و آن پس از مدتي دراز و بعداز آن كه دل‌ها سخت شد و زمين از ستم پرشد، به وقوع خواهد پيوست. به زودي از شيعيانم، كساني خواهند آمد كه ادعاي ديدار (مشاهده) مرا مي‌كنند. آگاه باشيد هركس پيش از خروج سفياني و صيحة آسماني ادعاي ديدار مرا كرد، دروغگو و مفتري است.
اين توقيع شريف زمينه‌ساز بحث و گفت‌وگوهاي فراواني در زمينة امكان يا عدم امكان ملاقات حضرت مهدي(ع) در زمان غيبت شده و علماي شيعه را به اظهارنظر در اين زمينه واداشته است.2 آنچه كه از مجموع اين بحث و گفت‌وگو برمي‌آيد اين است كه در اصل امكان ملاقات با آن حضرت ترديدي نيست و اينكه افراد زيادي در طول دوران غيبت كبرا به اين شرافت نائل شده‌اند، گواه روشني بر اين مدعاست، اما سخن در شرايط و ويژگي‌هاي آن است.
يكي از نكاتي كه همة علماي شيعه در اين زمينه بر آن اتفاق نظر دارند اين است كه در عصر غيبت كبرا باب نيابت و سفارت، به گونه‌اي كه در مورد نايبان خاص آن حضرت و در دوران غيبت صغرا وجود داشت، بسته شده و هيچ كس نمي‌تواند ادعا كند كه با آن حضرت در ارتباط بوده و هر زمان اراده كند مي‌تواند با ايشان ملاقات كند؛ يا به طور خاص از سوي ايشان نيابت يافته كه اموري را به انجام رساند يا دستورهايي را به مردم ابلاغ كند.
نكتة ديگري كه بسياري از علماي شيعه در كتاب‌ها و آثار خود به آن اشاره كرده‌اند اين است كه ملاقات با امام زمان(ع) مستلزم لياقت‌ها و شايستگي‌هاي خاصي است كه حتي بسياري از بزرگان به آن دست نيافتند و گروهي هم كه به اين توفيق دست يافتند با مجاهدت‌ها و تلاش‌هاي فراواني بوده است.
حضرت آيت‌الله جوادي آملي در اين زمينه مي‌فرمايد:امام(ع) وحيد دهر است، مثل شمس آسمان است، همان‌طور كه شما با دستتان نمي‌توانيد به آفتاب برسيد، نمي‌توانيد به راحتي به امام برسيد.3با توجه به آنچه گفته شد بايد بسيار مراقب بود كه در طرح موضوع ملاقات با امام زمان(ع) به گونه‌اي رفتار نكنيم كه مردم گمان كنند هركس مي‌تواند ادعاي رؤيت كند و هر ادعايي را هم، به راحتي مي‌توان پذيرفت.

يكي ديگر از موضوعاتي كه در اين زمينه بايد بدان توجه داشت اين است كه آيا همة كساني كه ادعا مي‌كنند با امام زمان(ع) ملاقات كرده‌اند، به راستي شخص آن حضرت و وجود واقعي ايشان را ديده‌اند يا احتمالات ديگري در اين ميان وجود دارد؟
در پاسخ اين پرسش بايد گفت: احتمالات و فروض مختلفي در اين زمينه مطرح است و هرگز نمي‌توان ادعا كرد كه همة مدعيان رؤيت امام مهدي(ع) به واقع آن حضرت را ديده‌اند.
حضرت آيت‌الله جوادي آملي در زمينة دسته‌بندي كساني كه موفق به ديدار امام زمان(ع) شده‌اند، مي‌فرمايد:خيلي از موارد است كه انسان بيمار دارد، شفا پيدا مي‏كند، يا گمشده‏اي دارد، پيدا مي‏كند. اما آيا اينها به وسيله شخص حضرت است يا اولياي فراواني كه زير نظر حضرت هستند، و يا شاگردان فراواني كه حضرت دارد؟ يا اين كه يكي از اولياي خود را اعزام مي‏كند؟ هيچ برهاني بر مسئله نيست كه مثلاً آن كسي كه شخص گمشده را به منزل مي‏رساند، يا مشكل كسي را حل مي‏كند، شخص حضرت باشد. اولياي فراواني در خدمت و تحت تدبير حضرت هستند. حضرت ممكن است به يكي از اينها دستور داده باشند و آن مشكل حل شود. در بعضي از موارد آن تمثلات نفساني را انسان مشاهده مي‏كند و خيال مي‏كند واقعيت است. اين بخش اول كه مشهود است تمثلات نفساني بوده، بايد از واقعيت‏بيني جدا شود.
در بخش دوم كه حقيقتاً كسي را مي‏بيند و مشكل او حل مي‏شود يا شفاي مرضي بوده يا گمشده‏اي را به مقصد مي‏رساند؛ در اين‏جا نيز هيچ برهاني ندارد كه حضرت باشد يا شاگردي از شاگردان او. حضرت، شاگردان فراواني دارد. اين سيصد و سيزده نفري كه هستند، الان ممكن است افراد فراواني باشند كه تحت تدبير آن حضرت مأموريت‌هايي را انجام مي‏دهند.
بخش سوم، آن است كه نظير مرحوم بحرالعلوم خدمت خود حضرت مي‏رسد. اين را هم بعضي منكر هستند، [ولي] اين هيچ استبعادي ندارد، بلكه امكان هم دارد. اما در اين بخش دو مسئله وجود دارد: 1. فرد حق ندارد بگويد من خدمت حضرت رسيده‏ام؛ 2. ما حق نداريم قبول كنيم. به ما گفته‏اند كه شما تكذيب كنيد، يعني نگوييد او دروغ مي‏گويد، بلكه اثر عملي بار نكنيد، تكذيب، به معناي اين كه شما دروغ مي‏گوييد و حضرت غير قابل ديدن است، نيست.4با توجه به مطالب ياد شده مي‌توان گفت كه: اولاً نبايد هر عنايتي را كه از سوي امام زمان(ع) به شخصي مي‌شود و هر گره‌گشايي را كه از سوي آن حضرت صورت مي‌گيرد، به حساب ملاقات يا تشرف گذاشت و ثانياً نبايد هر ادعاي تشرفي را به سادگي پذيرفت و بر گفته‌هاي مدعي مهر تأييد زد.

امروزه شاهد هستيم كه گروهي از نويسندگان، سخنرانان و گردانندگان محافل و مجالس مذهبي براي جلب توجه عوام و جذب هر چه بيشتر آنها به موضوعات و مباحث مهدوي، با به فراموشي سپردن فلسفة واقعي انتظار و كاركردهاي اجتماعي آن، مردم را صرفاً به نقل خواب و رؤيا و حكايت‏هاي ضعيف و بي‏اساس مشغول داشته و با بستن باب هرگونه تعقل و تدبر در معارف مهدوي، برداشت‏هاي سطحي خود از روايات را ملاك تحليل و بررسي پديدة ظهور قرار داده‏اند.
سخنراني‏ها و آثار مكتوبي كه از سوي اين گروه ارائه مي‏شوند، مخاطبان جوان خود را از رسالت سنگيني كه در برابر حجت خدا، حضرت صاحب‏الامر(ع) و مسئوليت بزرگي كه در برابر اجتماع خود دارند، غافل ساخته و آنان را به اين انديشه وامي‏دارد كه تنها بايد در خلوت خود در جست‏وجوي امام غائب بود و تلاش كرد كه با به دست آوردن ادعيه، توسلات و ختوماتي راهي براي تشرف خدمت آن حضرت پيدا كرد.5 قطعاً اگر اين قبيل افراد به آرزوي خود دست نيابند و راهي براي ملاقات با امامشان پيدا نكنند دچار دل‏زدگي و نااميدي شده و شايد به‏طور كلي از فرهنگ مهدوي روي‏گردان مي‏شوند.
خطر ديگري كه اين قبيل سخنراني‏ها و آثار دارد اين است كه اعتقاد به امام مهدي‏(ع) را در نزد كساني كه هنوز به حقايق شيعه و عمق انديشه مهدوي پي نبرده‏اند، اعتقادي موهوم و آميخته با خرافه جلوه مي‏دهد.
با توجه به اين آسيب‌ها و خطرات است كه مراجع عظيم الشان تقليد و علماي حوزه، افراد را از دامن زدن به اين مباحث برحذر داشته و همه را دعوت به پرداختن بيشتر به مباحث اعتقادي و معارف اصيل و حقيقي دين مي‌كنند.
حضرت آيت‌الله العظمي فاضل لنكراني در اين زمينه مي‌فرمايد:بايد همه باور نماييم كه آن حجت خدا نظاره‌گر اعمال ماست. بايد بدانيم مهم‌ترين مسئلة مورد نظر ايشان مسائل اعتقادي و عملي است و از اين جهت لازم است هرچه بيشتر در رابطه با مسائل واقعي اسلام ساعي و كوشا باشيم و از خرافات و دروغ‌گويي و خواب‌هاي بي‌اساس و ادعاهاي واهي پرهيز كنيم و بدانيم كه اين امور غيرواقعي، چهرة اسلام و شيعه را مشوه و زبان طعن دشمنان را مي‌گشايد. بايد واقعيت‌ها و معارف اصيل و حقيقي را كه دين ما مشحون از آنهاست بياموزيم.6
بيان حضرت آيت‌الله جوادي آملي نيز در اين زمينه راهگشاست. ايشان مي‌فرمايد:مي‏بايست پژوهشگران و محققان بسيار ژرف‏انديشي داشته باشيد تا آنچه را دربارة وجود مبارك حضرت(ع) است از هم تفكيك كنند. بايد مدعيان رؤيت، بساطشان را جمع كنند، چون افراد به شدت به حضرت علاقه‏مند و ارادتمندند، اگر كسي ادعاي رؤيت كند و ظاهرالصلاح هم باشد ممكن است مقبول قرار بگيرد و اين مشكلات فراواني دارد.7
با توجه به آنچه بيان شد بر همه گويندگان و نويسندگان لازم است كه به جاي دامن زدن به موضوع تشرفات و طرح حكايت‌هايي كه بعضاً اساس محكمي هم ندارد، تلاش خود را متوجه اصل لزوم انتظار فرج، منتظر نگهداشتن مردم و يادآوري وظايف منتظران نمايند.

نكتة ديگري كه در اين زمينه حائز اهميت است اين است كه آيا موضوع درخواست ملاقات با امام عصر(ع) و تشرف خدمت ايشان از موضوعات محوري مباحث مهدويت است يا خير؟
با بررسي روايات مهدوي به دست مي‌آيد كه آنچه بيش از هر موضوع ديگري در عصر غيبت اهميت دارد، معرفت امام عصر(ع)، منتظر بودن و عمل به شرايط انتظار و تكاليف منتظران است. تا آنجا كه به تعبير روايات حتي اصل درك زمان ظهور هم چندان موضوعيتي نداشته و مهم اين است كه شيعه منتظر در زمان غيبت امام خود را به درستي بشناسد و به وظايف خود در برابر او به خوبي عمل كند. كه در اين صورت، درست مانند كسي خواهد بود كه زمان ظهور را درك كرده و با امام خود همراه و همداستان است.
براي روشن‏تر شدن اين موضوع چند روايت را با هم مرور مي‏كنيم:ابو بصير مي‏گويد به امام صادق(ع) عرض كردم:
جعلت فداك متي الفرج؟
فدايت شوم، اين گشايش كي فرا مي‏رسد؟
آن حضرت فرمود:يا أبابصير و أنت ممّن يريد الدنيا؟ من عرف هذا الأمر فقد فرّج عنه لانتظاره.8
اي ابابصير! آيا تو از آن گروهي كه به دنبال دنيايند؟ هر كس اين امر را بشناسد، به سبب انتظارش براي او گشايش حاصل مي‏شود.
امام رضا(ع)نيز در پاسخ «حسن بن جهم» كه از ايشان در مورد فرا رسيدن گشايش مي‏پرسد، مي‏فرمايد:أولست تعلم أنّ إنتظار الفرج من الفرج؟
آيا تو نمي‏داني كه چشم به راه گشايش بودن، خود [جزيي] از گشايش است؟
او در پاسخ مي‏گويد:لا أدري إلّا أن تعلّمني.
نمي‏دانم، مگر اينكه شما به من بياموزيد.
آن حضرت بار ديگر مي‏فرمايد:نعم، إنتظار الفرج من الفرج.9
آري، انتظار گشايش، [جزيي] از گشايش است.
براساس همين نگرش است كه در روايت‌هاي متعددي تأكيد شده كه براي منتظران واقعي تفاوتي ندارد كه ظهور را درك كنند يا نكنند؛ چون آنها در عصر غيبت نيز در خدمت امام زمان خويش هستند؛ چنانكه در روايتي از امام صادق(ع) مي‏خوانيم:من مات منكم و هو منتظر لهذا الأمر كمن هو مع القائم في فسطاطه... .10
هر كس بميرد در حالي كه منتظر اين امر باشد همانند كسي است كه با حضرت قائم(ع) و در خيمه‏اش بوده باشد... .
آري، اگر كسي در عصر غيبت مؤمنانه زندگي كند؛ از بدي‌ها و زشتي‌ها دوري گزيند؛ خصال شايسته را پيشة خود سازد؛ وظايف و تكاليفي را كه در صحنة حيات فردي و اجتماعي متوجه اوست، به درستي به‏جا آورد و در انتظار ظهور امامش نيز باشد، خداوند متعال، فرج و گشايش واقعي را كه همان يافتن راه هدايت و رستگاري و رسيدن به سعادت و نيك‌بختي در دنيا و آخرت است، نصيب او مي‏سازد و در اين صورت است كه پيش افتادن و پس افتادن ظهور براي او هيچ تفاوتي نخواهد داشت و او در هر حال امام منتظَر خويش را درمي‏يابد.
از اين‌رو مي‌توان گفت كه براي منتظران واقعي آنچه بيش از هر موضوع ديگري اهميت دارد عمل به تكليف و وظيفة در برابر امام عصر(ع) است و موضوع ملاقات با آن حضرت براي آنان در مرتبه بعدي قرار دارد.

يكي ديگر از نكاتي كه در زمينة موضوع ملاقات با امام زمان(ع) بايد به آن توجه داشت اين است كه ديدن امام زمان(ع) به خودي خود نمي‌تواند فضيلت باشد، بلكه آنچه فضيلت است رسيدن به قيام معرفت امام(ع) و بصيرت داشتن نسبت به جايگاه ايشان در عالم است.
براي روشن‌تر اين مطلب، توجه شما را به سختي از بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي جلب مي‌كنيم.
ايشان در اين زمينه مي‌فرمايد:در زمان پيامبر(ص) ـ كه مقامش بالاتر از همة ائمه است ـ كم نبودند كساني كه وجود مبارك حضرت را مي‌ديدند، اما خداي سبحان دربارة آنها در قرآن فرمود:و تراهم ينظرون إليك و هم لايبصرون.11
آنها را مي‌بيني كه به تو نگاه مي‌كنند ولي تو را نمي‌بينند.
اهل نظرند ولي اهل بصيرت نيستند. اگر ما سعي كنيم وجود مبارك امام زمان(ع) ما را ببيند، هنر است.
در قرآن كريم آمده است: خدا كه به كلّ شيء بصير است روز قيامت به يك عده نگاه نمي‌كند: «ولايكلّمهم الله و لا ينظر إليهم يوم القيامة ولايزكّيهم».12 آن نگاه تشريفي را نسبت به عده‌اي اعمال نمي‌كند. اگر ما واقعاً در مسير صحيح حركت كنيم، حضرت ما را مي‌بيند، و ديدن و نظر تشريفي ايشان براي ما شرف است وگرنه ديدن فيزيكي خيلي كارساز نيست. همچنان كه خيلي‌ها پيامبر اكرم(ص)، اميرالمؤمنين(ع) و حضرت زهرا(س) را مي‌ديدند، ولي بصيرت نداشتند. ديدن‌هاي تشريفي مهم است، نه نگاه صوري، البته گاهي همان نگاه صوري هم پديد‌ مي‌آيد و انسان وجود حضرت را از نزديك زيارت مي‌كند و فيضي مي‌برد و مشكل او هم به بركت حضرت از طرف ذات اقدس اله حل مي‌شود. اما مهم همان ديدن از روي بصيرت است.13
براي تكميل اين مطلب خوب است كه اشاره‌اي داشته‌باشيم به پاسخ روحاني وارسته و پارسا مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمين شيخ محمدتقي بهلول(ره).14
ايشان در پاسخ به اين پرسش كه: «چه وقت مي‌شود به حضور آقام امام زمان، ارواحنافداه، مشرف شد؟» مي‌فرمايد:با تقوا باشيد؛ وقتي كه بين شما و حضرت(ع) سنخيت باشد.
سپس مي‌فرمايد:ديدن امام زمان، روحي‌فداه، مهم نيست، مهم اين است كه او ما را ببيند، خيلي‌ها هم علي(ع) را ديدند اما دشمن او شدند. اگر كاري كرديم كه نظر آنها را جلب كنيم، آن ارزش دارد.15
با اميد به آنكه از اين پس، همة ما با دقت و وسواس بيشتري از موضوع ملاقات و تشرفات صحبت كنيم و مردم ما نيز با حساسيت بيشتري با كتاب‌ها و نشرياتي كه به طرح افراطي اين موضوع مي‌پردازند، برخورد كنند.

پي‏نوشت‌ها :

1. شيخ طوسي، كتاب الغيبة، ص 243ـ242.
2. براي مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ك: هادي دانشور، «تشرفات بين نفي و اثبات»، موعود، سال اول، شماره 1، 3 و 5، فروردين تا دي 1376.
3. ر.ك: آيت‌الله جوادي آملي، «اين ماييم كه غايبيم» (متن سخنراني)، موعود، سال نهم، شمارة 48، آبان 1383.
4. همان.
5. اين سخن هرگز به معناي نفي فضيلت تشرف خدمت حضرت صاحب‌الامر(ص) و ملاقات ايشان نيست؛ چرا كه اگر ديدار آن حضرت فضيلت نداشت هرگز به ما سفارش نمي‌كردند كه در هر بامداد و به هنگام تجدد عهد با امام عصر(ع) با خداي خود نجوا كنيد كه: «أللّهم أرني الطلعة الرشيدة»؛ بار خدايا آن چهرة زيباي رشيد را به من بنماي. بلكه اين سخن ناظر به ديدگاه‌هايي است كه ملاقات با امام زمان(ع) و تلاش براي رسيدن به آن‌را به عنوان اصلي‌ترين وظيفه منتظران مطرح مي‌كند.
6. افق حوزه (هفته نامه خبري حوزه‌هاي علميه)، سال چهارم، شمارة 44، 28 شهريور 1384.
7. آيت‌الله جوادي، آملي، همان.
8. محمدبن يعقوب كليني، الكافي، ج1، ص371، ح3.
9. شيخ طوسي، همان، ص276.
10. محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار، ج52، ص126، ح18.
11. سورة اعراف(7)، آية 198.
12. سورة آل‌عمران(3)، آية 77.
13. توصيه‌ها، پرسش‌ها و پاسخ‌ها در محضر حضرت آيت‌الله جوادي آملي، تدوين نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها، ج 1، ص 73ـ74.
14. مقام معظم رهبري دربارة شخصيت اين مرد بزرگوار مي‌فرمايد: «نود سال از يك قرن عمر خود را به خدمت به مردم و عبادت خداوند گذرانيد. زهد و وارستگي او، تحرك و تلاش بي‌وقفه پيكر نحيف او، ذهن روشن و فعال او، حافظة بي‌نظير او، دهان هميشه صائم او، غذا و لباس و منش فقيرانة او، شجاعت و فصاحت و ويژگي‌هاي اخلاقي برجستة او، از اين مؤمن صادق، انساني استثنايي ساخته بود». افق حوزه (هفته‌نامه خبري حوزه‌هاي علميه)، شمارة 41، دوشنبه 17 مرداد 1382.
15. عباس موسوي مطلق، ملكوتي خاك‌نشين، ص